خجالت و کم رویی و راه کارها
شرم یا خجالت یک عاطفه اجتماعی است که در روابط اجتماعی در بعضی افراد ظاهر میشود.
این حالت از احساس درونی خود کمتر پنداشتن در برابر فرد مقابل حاصل میشود و در برخی موارد آنقدر شدت مییابد که تمامی دیگر حالات اجتماعی فرد را مختل میسازد.
کمرویی همواره با ناتوانی از كنار آمدن با زندگی اجتماعی، خانوادگی و حرفهای مشخص میشود. در واقع یك فرد كمرو از انطباق خود با شرایطی كه به نظرش خطرناك میآید، عاجز میشود. شخص خجالتی در حضور جمع وحشتزده است و به این دلیل میترسد كه مورد قضاوت یا عدم قدرشناسی واقع شود.
نشانههای كمرویی:
- تنگی نفس یا انقباض عضلانی
- پاهای لرزان و بیقرار
- خشك شدن بزاق دهان
- عرق كردن شدید
- سفت و سخت شدن بدن و لرزش در پاها، دستها و لبها
- سرخ شدن یا رنگ پریدگی صورت
- تمایل به انزوای مطلق
- دلتنگی و خشم از خود و نفرت از خجالت
- بیتصمیمی و افسردگی
- صحبت كردن سریعتر از معمول و سخنان خارج از كنترل
- احساس حقارت و تفكر منفی
- احساس مبهم در رابطه با گناهكار بودن نسبت به چیزی
- عدم اعتماد به نفس مانند عدم توانایی در پاسخ به یك تعارف
- ترس از مخالفت با نظرات دیگران یا بیان نقطه نظرات خود
- ترس دایم از مورد تمسخر قرار گرفتن
آثار اصلی كمرویی :
آثار جسمی:
ترس: باعث گرفتگی در گلو یا در اطراف قلب و یك احساس خالی بودن در شكم میشود.
دشواری در گفتار: یك نوع انقباض در قفسه سینه ایجاد میشود كه در نتیجه آن سخن گفته شده ضعیف، لرزان و جسته گریخته میشود، تارهای صوتی كشیده و سخت میشوند، تن صدا تغییر كرده و سخن با لكنت زبان و نامفهوم گفته میشود.
انقباضات عضلانی: شخص خجالتی این باور را دارد كه دیگران به او نگاه میكنند در نتیجه پاهایش سفت و سخت و ممكن است در حین ورود به یك مكان دچار اشتباه شود (مثلا به اثاثیه برخورد كند، استكان را روی میز واژگون كند و...).
خستگی: احساس ضعف مفرط كه ناشی از همان انقباض عضلانی طولانی است.
كند شدن حواس: فرد خجالتی هوشیاریاش كم شده و نیز ادراك حسی او كاهش مییابد. به عنوان مثال یك فرد خجالتی كه ناگزیر است در مقابل جمع صحبت كند اگر فردی به او نگاه كند در آن لحظه این ترس فقط روی آن فرد متمركز میشود و تنها آن فرد را میبیند و توجهش روی این عامل ترس جلب میشود. به خاطر همین كه سخنران كمرو دایما فراموش میكند كه قبلا به نكتهای اشاره كرده است یا نه.
اختلالات عروقی: باعث سرخ شدن یا رنگ پریدگی در ناحیه صورت میشود كه علت آن انقباض یا انبساط رگهاست.
اختلالات ترشحی: ترشح بزاق متوقف شده و لبها شدیدا خشك میشوند و تعریق شدیدی در كف دستها و زیر بازوها به وجود میآید.
آثار روانی: یك فرد خجالتی دایما دلهره و از این امر پروا دارد كه توسط دیگران دستكم گرفته شود. این ترس او را مثل یك پروانه در قفس شیشهای محدود میكند. اگر از یك فرد خجالتی ولی باهوش سوالی شود غالبا خاموش میماند، مثل این است كه او مات و مبهوت شده باشد. در واقع او در آن موقع گنگ و گیج خواهد بود، مغزش درست كار نمیكند و میخواهد كار كند ولی نمیتواند و ترمزهای محكمی او را در جا نگه میدارد بنابراین در پس تعارفات خود را مخفی میكند تا مجبور به مبارزه نباشد.
علت كمرویی:
از نظر روانشناختی عواملی مانند احساس حقارت (ناچیز و منفور بودن) عزت نفس پایین، ترس و عدم توانایی و مهارت در انطباق با محیط و تنبیه و توهین شدن در دوران كودكی وجود دارند كه سبب بروز كمرویی میشوند. اغلب پرسیده میشود كه آیا كمرویی اصولا قابل درمان است یا نه؟ بله مطمئنا، اما زمانیكه به منشاء اصلی آن پی برده شود و از ریشه بهبود یابد.
روشهای مقابله با كمرویی:
- عقاید و باورهای غلط خود را تصحیح كنید.
- تفكیك آنچه حقیقتا هستید از آنچه كه تصور میكنید (شناخت نقش واقعی خویش و دوری جستن از نقش خیالی)، در واقع شناخت بهتر از خود و صادق بودن با خود.
- به حال توجه و گذشته را فراموش كنید.
- واقعبین باشید و از زندگی در دنیایی كه برای خود ساختهاید، دست بردارید.
- سعی كنید از انزوا و گوشهگیری دوری كنید.
- با موقعیتهای جدید سازگاری پیدا كنید.
- سعی كنید احساسات و عواطف خود را كنترل كنید (از طریق استراحت، ورزش و... .)
- آهسته سخن گفتن. به نرمی اشاره كردن با سر و دست. با آرامش غذا خوردن را تمرین كنید.
- ارتباط چهره به چهره داشته باشید.
- در مقابل تمایل به تفكر منفی مقاومت كنید (سیستم تفكر جایگزین داشته باشید).
- سعی كنید با آرامش و خونسردی شرایطی را كه قبلا برای شما غیرقابل تحمل بوده، كنترل كنید.
- به جستوجوی دوستان صمیمی كه رفتار تحكمآمیز نداشته و هیچگاه از كمرویی شما سخن نگویند، بپردازید.
- همان طور كه نقاط قوت خودتان را میپذیرید نقاط ضعف خود را قبول كنید.
- احساس مسوولیت كنید. به آینده بنگرید و از فرصتها به نحواحسن استفاده كنید.
- خوشبین باشید و مثبت بیندیشید. مثلا به جای گفتن خسته شدم، بگویید به استراحت بیشتری نیاز دارم.
- سعی كنید از كار كردن و انجام وظایف خود لذت ببرید.
- از مهارتهای اجتماعی خود استفاده كنید.
- در صورت نیاز با مشاوران و روانشناسان ارتباط برقرار كنید.
١١ روش برلی لز بین بردن خجالت و کم رویی
مشخصا هر رفتار معایب و مزایای خودش دارد از این رفتار ها خجالتی بودن یکی از رفتار های اجتماعی است که همیشه فرد از آن ضربه می بیند و برخی موارد فرد نمی تواند خق خود را احقاق کند و تضییع حق می شود اما هر مشکلی راهکاری دارد برای همین در این پست برخی از راهکارهای این رفتار را بر می شماریم:
1- قبل از وارد شدن به یک جمع، اطلاعاتی در مورد آن جمع به دست آورید و درباره چیزهایی که میخواهید یا میشود در آنجا مطرح کرد، فکر کنید.
2- معاشرت خود را با دیگران بیشتر کنید؛ از جمعهای دوستانه کوچک شروع کنید، به سؤالاتشان جواب دهید و از آنها درباره خودشان، آرزوهایشان، اهدافشان یا موضوعات دیگر سؤال کنید.
3- اگر خجالتی بودن، خیلی شما را آزار میدهد، به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کنید.
4- تا حد ممکن از انزوا و گوشهگیری دوری کنید. اگر چند نفری دوروبرتان هستند، کتاب خواندن را کنار بگذارید و سر صحبت را با آنها باز کنید.
5- اگر به خاطر لهجه، صدا، بوی دهان یا نوع دندانهایتان از جمع گریزان هستید، چرا فكری به حال اصلاح اینها نمیكنید؟
6- در جمعها کاری کنید كه کسل، خسته و بیحوصله به نظر نیایید.
به یاد داشته باشید راه مقابله با خجالت این است که به چیزهای دیگری تمرکز کنید؛ مانند فکر کردن و تصور اینکه چطور میشود از اتفاقات اجتماعی لذت برد.
7- از طرد شدن یا شکست خوردن، نترسید. قهرمانان ورزشی نیز با وجود احتمال شكست، باز هم به مبارزه و رقابت میپردازند؛ اما تقریبا همه آنها برای برد به میدان میروند و هیچگاه از شکست حرف نمیزنند.
8- كمرویی، تـردید و دودلی هنگامی رخ میدهد كه شما به عیوب و نقایص خود فكر میكنید. افكـارتـان را متوجه شخصی کنید كه در حال گفتوگو با او هستید. در این حالت، هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم طرف مقابل از توجه شما خوشحال خواهد شد.
9- همهچیز را به خودتان نگیرید. نباید هر چیزی مانند شوخی و طعنه را به عنوان توهین تلقی كنید. مردم اغلب چیزهایی را میگویند كه هیچ مقصود و منظوری از آن ندارند؛ هر چند گاهی اوقات مردم نـظـرات نابجا و بیموردی میدهند؛ در این صورت، قاطعانه از خودتان دفاع كنید.
10- توقعتان را كم كنید. بنا نیست در پایان یك گفتوگو، شما افراد را كاملا مجذوب خود كرده باشید. همین كه همه از همصحبتی یكدیگر لذت برده باشید، كافی است. باور كنید!
11- هول نكنید. آدمهای روبهروی شما هر چقدر هم كه مهم باشند، آدم هستند؛ آنها هم معایب و مشكلات و ضعفهای خودشان را دارند؛ عین شما! شاید هم مثل خود شما دارند سعی میكنند كسی متوجه نشود چقدر خجالتی هستند
راه کارهای رفع خجالت کودکان
خجالت در کودکان در 5 تا 7 سالگي اوج ميگيرد و اگر درمان نشود، در آينده مشکلساز ميشود
تا فرزندتان را با فرد جديدي آشنا ميکنيد، او پشت شما مخفي ميشود؟ تا سوالي از او ميپرسند، سرخ ميشود؟ از جواب دادن طفره ميرود؟ خجالت کشيدن در کودکان معمولا در سن 5 تا 7 سالگي به اوج ميرسد و اگر درمان نشود، در آينده ميتواند مشکلاتي را براي کودک به وجود بياورد. خوشبختانه هيچگاه براي درمان خجالت دير نيست. راهکارهای زير در برطرف کردن خجالت کودکتان به شما کمک ميکند...
کمکش کنيد احساساتش را بيان کند
کودکان خجالتي از اينکه مورد قضاوت ديگران قرار بگيرند، ترساناند. اضطراب ناشي از اين موضوع سبب بروز حس حقارت در آنها ميشود. لازم است به طور مرتب به حرفهاي کودک و چيزهايي که از اطرافيان شنيده گوش کنيد. به او اعتماد به نفس بدهيد. هر چه شما بيشتر با او صحبت کنيد، برقراري ارتباط با ديگران نيز براي او راحتتر خواهد شد.
به او بفهمانيد که خجالت خيلي هم بد نيست!
خجالت کشيدن به عنوان يک مکانيسم دفاعي خيلي هم بد نيست. يک ويژگي انساني است که معمولا با خصوصيات ديگري نظير احساساتي بودن همراه است. بدون آنکه اين موضوع را در نظر کودکان خيلي خوب جلوه دهيد، سعي کنيد آن را از شکل يک نقص، عيب و گناه نابخشودني درآوريد و به کودک بفهمانيد که بايد به آنچه هست احترام بگذارد. از تجربيات خود براي او بگوييد و اجازه بدهيد او کمکم از اين حالت روحي فاصله بگيرد.
از انگ زدن به کودک پرهيز کنيد
از گفتن جملاتي نظير «او را ببخشيد، کمي خجالتي است!» خودداري کنيد. بيان چنين جملاتي سبب ميشود کودک شما گمان کند دچار مرضي درمانناپذير است و خجالتي بودن جزو ذات اوست. بيان اين جملات حتي توجيهي براي او ميشود تا نخواهد تغيير کند و از هر موقعيت اجتماعي که برايش سخت است، بگريزد.
از خجالتي بودن او در جمع حرفي به ميان نياوريد
کودکان خجالتي در برابر حرفهاي اطرافيان بسيار حساساند. حرف زدن در مقابل او با مادر دوستش تنها وضعيت را وخيمتر خواهد کرد. کودکان خجالتي بيش از قضاوتهاي منفي به قضاوتهاي مثبت محتاجاند.
او را مجبور به برقراري ارتباط نکنيد
تشويق کردن کودکان خجالتي براي پيوستن به ديگران تنها وضعيت را بدتر ميکند. باعث ميشود اين حس به کودک منتقل شود که والدين او را نميفهمند و او بيشتر در خود فرو ميرود و منزوي ميشود. کنار آمدن با خجالت بايد به تدريج و به آرامي صورت پذيرد.
حامي خجالت او نباشيد
ثبتنام نکردن کودک در کلاس ورزش به اين بهانه که او خجالتي است، موضوع را اسفناکتر از آن چيزي ميکند که هست. ترس والدين به کودک القا ميشود و همين امر سبب ترس او و خجالتيتر شدنش ميشود. بايد اجازه داد کودک با مشکلاتش کنار بيايد و جايگاهي در ميان ديگران براي خود باز کند. مراقب نکتهاي ديگر نيز باشيد. خجالتي بودن نبايد ادب را از کودک بگيرد. وقتي جايي ميرويد يا با کسي روبهرو ميشويد، از او بخواهيد سلام کند يا بابت کادويي که دريافت کرده تشکر کند.
از او بخواهيد برايتان شعر بخواند يا تئاتر بازي کند
در خانه، خالهبازي کنيد. اجازه بدهيد در قالب يک بازي صحنههاي زندگي واقعي تکرار شود. اين نوع بازيها اضطراب او را کم کرده و سبب صميمي شدن او ميشود. خواندن شعر يا تئاتر بازي کردن سبب ميشود به مرور اعتماد به نفس بيشتري پيدا کند.
براي او ارزش قايل شويد
در پي هر پيشرفت کوچکي او را تحسين کنيد. کودکان خجالتي هميشه فکر ميکنند ديگران در مورد آنها بد قضاوت ميکنند. پس هر بار کار درستي انجام ميدهد، او را تشويق کنيد. مثلا بگوييد «من به تو افتخار ميکنم. تو توانستي از ترست فاصله بگيري.»، «چهقدر شجاعي!» و ... اين امر سبب ميشود حس عشق در او جان بگيرد.
او را در کلاسهاي متفرقه ثبتنام کنيد
ورزش ميتواند به کودکان خجالتي کمکي کند با احساس حقارت مبارزه کنند. کلاسهاي هنري نيز باعث ميشود احساسات خود را نشان داده و رنجهايشان را بيرون بريزند. نکته مهم اين است که اگر خود کودکتان علاقه نشان ميدهد نامش را در اين کلاسها ثبتنام کنيد، در غير اين صورت احتمال دارد کودکتان منزويتر از قبل شود.
نگذاريد منزوي شود
لازم نيست برايش تولد بگيريد و تمامي دوستان را دعوت کنيد. او را مجبور نکنيد به تولد دوستانش برود و در جمعي از بچهها حاضر شود. معمولا کودکان خجالتي ترجيح ميدهند فقط با يک نفر بازي کنند. سعي کنيد کودکي که به عنوان همبازي براي او انتخاب ميکنيد کوچکتر از او باشد تا بتواند بر وي تسلط يابد و اعتماد به نفس پيدا کند. در صورتي که بيش از حد خجالتي شده او را پيش يک روانشناس ببريد و مشورت کنيد.