اهداف آفرينش انسان از ديدگاه مكاتب بشري و الهي
اينكه رمز خلقت چيست، مورد بحث مكاتب مختلف بشري و الهي قرار داد. هر كدام از اين مكاتب از زندگي و اهداف آن، برداشتي متفاوت دارند، و اين برداشتهاي متفاوت ميتواند اهداف متفاوتي را ايجاب كند. به عبارتي در مكتبهاي مختلف و در افكار بسياري از فلاسفه اين مسأله را بطور روشن ميبينيم كه همه انسانها اين سوال معروف «از كجا آمدهام، براي چه آمدهام، و به كجا خواهم رفت» را در درون خود ميشوند. در اينجا به اهداف آفرينش انسان از ديد مكاتب بشري و الهي به اجمال اشاره ميشود:
1- انسان اعلي (نيروانا)
بودا بنيانگذار اين مطلب است. او اعتقاد دارد كه «هدف و فلسفه زندگي» عبارت است از ترك تمام لذتها و تن دادن به همه رياضتها و شكنجهها براي وصول به نيروانا (انسان اعلي) ميباشد. البته مرحوم جعفري معتقد است كه اين مطلب نميتواند هدف و فلسفه زندگي تلقي شود. چون اين گروهها روشي كه در نظر گرفتهاند، حيات و نتايج خود حيات را به كلي منفي ساخته و جنبه مثبت حيات، نيروهاي نهفته موجود در آن و هم قافله بودن افراد اين نوع آدمي را با يكديگر ناديده گرفتهاند، در صورتي كه هدف زندگي يك فرد به هدف زيربنايي و واقعي تمام انسانهاي ديگر وابسته است.
2- لذتجويي
طرفداران مكتب لذتجويي در تبيين هدف خلقت و زندگي ميگويند: «هدف زندگي پرورش غرايز طبيعي و حداكثر بهرهبرداري از آنها براي تحصيل لذت و خوشي است» مرحوم جعفري در رد اين نظر مينويسد:
آنها دچار اين گمراهي هستند كه زندگي را عبث و كوشش آدمي را بيهوده ميشمارند، لذا معتقدند كه بهتر است به خواب يا به مستي بگذرد، همچنين مطلق كردن لذت، گمراهي ديگر آنها است
3- تعادل و آرامش رواني
طرفداران اين مكتب معتقدند كه هدف و فلسفه زندگي «سعادت مطلق» يعني تحصيل تعادل و آرامش رواني است. البته آنها ميگويند كه آرامش رواني از طريق كسب فضيلت، نيكوكاري، عمل به وجدان، عدالت و انصاف بدست ميآيد. يكي از انتقاداتي كه بر اين مكتب وارد شده اين است كه خود اين كلمات (فضيلت، نيكوكاري و ...)، مبهم هستند. در ضمن فردي كه ميخواهد، خود را با آن موازين منطبق كند، بايد در چه زماني زندگي كند و از چه طبقهاي بوده باشد، محتوي اين موازين به كلي تغيير ميكند.
4- خبط طبيعت
نيهيليستها (پوچگراها) طرفداران اين مكتب هستند. اين گروه معتقدند كه زندگي
انسان خبط طبيعت است و منكر هدف و فلسفه حيات ميباشند. منطقي كه ارائه دادهاند به شرح ذيل است: «انسان و جهان قابل درك است، زيرا بدون درك، حكم به پوچي آن نميتوان كرد. همچنين آنها ميگويند انسان و جهان قابل درك نيست. زيرا تصور، علم، همه و همه اينها پوچ است. مرحوم جعفري در رد نظر طرفداران اين مكتب ميگويد: آنها اين مقدار درك نميكنند كه اگر حكم به بيهدفي و پوچي همه چي صادر كنند، به طور ضروري و حتمي به بيهدفي ادراكات و انديشههاي خودشان هم حكم كردهاند ».
5- اصالت نفع
طرفداران اصالت نفع بر اين عقيدهاند كه هر كسي در زندگي بيشترين نفع و منفعت را به ديگران برساند به هدف و فلسفه زندگي قدم گذاشته است. به عبارتي، هدف زندگي انسان از ديد اين مكتب، «خير اجتماعي و نفع عمومي» ميباشد.
6- مكتب خودگرايي
مدعيان اين مكتب عقيده دارند كه هدف اعمال و افعال آدمي در زندگي و هستي، ارضاي هر چه بيشتر و بهتر حس خودخواهي ميباشد.
7- اديان الهي
اديان عموماً در يك حقيقت وجه اشتراك دارند و آن اين است كه هدف خداوند از آفرينش انسان رسيدن به كمالاتي است كه براي او امكان دارد. دستهاي از مكتب واحديون اعتقاد دارند كه: تمامي موجودات معلول خداوند هستند و از آنجائي كه معلول جلوه دوم علت به شمار ميرود، لذا اين موجودات كه انسان هم خلاصه آنها است، جلوهگاه حق بوده، پس هدف از آفرينش انسان تجلي حق در معلومات خود ميباشد. گروه ديگري از موحدين ميگويند: هدفي كه انسانها ميتوانند در جهان هستي داشته باشند، به خود آمدن و متوجه شدن به اين حقيقت است كه آنها اجزايي از خداوند ميباشند. عده ديگري هم معتقدند كه خداوند به اين دليل جهان هستي را خلق كرد تا به وسيله مخلوقات خود شناخته شود. مطهري هم درباره اهداف خلقت و آفرينش مينويسد: «نيرومندي در علم و اراده و بهرهمندي بيشتر از مواهب طبيعت از اهداف مهم خلقت به شمار ميرود.»
اهداف آفرينش انسان از ديد قرآن
بدون شك هر فرد عاقل و حكيم، كاري را كه انجام ميدهد، براي آن هدفي دارد و از آنجا كه خداوند از همه عالمتر و حكيمتر است، اين سؤال پيش ميآيد كه او چرا انسان را آفريده است؟ آيا كمبودي داشت كه با آفرينش آن، برطرف ميشد؟ آيا نيازي داشته كه او را براي پاسخگويي به آن آفريده است؟ براي پاسخ به اين گونه سوالات، مذهب بهترين ياري دهنده است. كامو ميگويد: «پاسخ فلسفه حيات منحصر به مذهب است ولي مردم به آن گوش نميدهند» قرآن كريم با اشارات كوتاه و پرمعني از يك سو به اصل وجود هدف در آفرينش اشاره كرده و از سوي ديگر، اين هدف را مشخص نموده است. اهداف آفرينش انسان از نظر قرآن به شرح ذيل است:
1- خلافت و جانشيني
يكي از امتيازات مهم انسان نسبت به ديگر مخلوقات اين است كه خداوند در زمين او را جانشين خود قرار داده است، قرآن در اين زمينه ميفرمايد:
«و اذ قال ربك للملائكه اني جاعل في الارض خليفه» و خداوند به فرشتگان خود گفت كه من جانشيني براي خودم در زمين قرار دادهام. منظور از جانشيني خدا اين است كه خداوند پرتوي از صفات خود را در درون انسانها به وديعه نهاده است كه اگر اين استعدادها از قوه به فعل برسد، آنان به بالاترين مراحل و كمال ممكنه دست خواهند يافت.مكارم شيرازي و همكاران در تفسير كلمه خليفه مينويسند:
«منظور جانشيني فرشتگاني است كه قبلاً در زمين زندگي ميكردند و بعضيها هم گفتهاند منظور جانشيني انسانهاي ديگر با موجودات ديگري كه قبلاً در زمين ميزيستهاند و بعضي هم آن را به جانشين بودن نسلهاي انسان از يكديگر دانستهاند ولي انصاف اين است كه منظور خلافت الهي و نمايندگي خدا در زمين است.»
2- پرستش و نيايش
هدف اساسي خلقت بشر به شهادت قرآن، پرستش خداوند يگانه است. پرستش نوعي رابطه خاضعانه، ستايشگرانه و سپاسگزارانه است كه انسان با خداي خود برقرار ميكند. در تعريف پرستش گفته ميشود كه پرستش يا قولي است كه يا عملي. پرسش قولي يك سلسله جملهها و اذكاري است كه به زبان ميگوييم مانند خواندن سوره حمد، اما پرستش عملي از طريق قيام، ركوع و سجود صورت ميگيرد. عبادات غالباً هم شامل جزء قولي و هم جزء عملي ميباشند.
از آيات قرآن و احاديث استنباط ميشود كه هدف نهايي از خلقت انسان، عبادت خداوند است. قرآن در اين زمينه ميفرمايد: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»جن و انس را نيافريدم جز براي عبادت. مرحوم طباطبايي در تفسير اين آيه مينويسد:
«خلقت بدون غرض نبوده و غرض از آن منحصراً عبادت بوده، يعني غرض اين بوده كه خلق عابد خدا باشند نه اين كه او معبود خلق باشد. خداي تعالي انسان را آفريده تا پاداشش دهد و معلوم است كه ثواب و پاداش عايد انسان ميشود و خداوند بينياز از آن است. خدا انسان را بدين جهت خلق كرد تا پاداشش دهد و بدين جهت پاداش دهنده كه الله است»
امام موسي كاظم (ع) در تفسير اين سخن پيامبر «اعملوا فكل ميسر لما خلق له» تا ميتوانيد عمل كنيد كه همه انسانها براي هدفي آفريده شدهاند، فرمود: ان الله خلق الجن و الانس ليعبدوه و لم يخلقهم ليعصوه و ذلك قوله عزوجل و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون، فيسر كلالما خلق له، فويل لمن استحب العمي علي الهدي. خداوند جن و انس را براي اين آفريده كه او را عبادت و اطاعت كنند، براي اين نيافريده است كه نافرمانيش نمايند و اين همان است كه ميفرمايد «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» پس واي به حال كساني كه چشم بر هم گذارند، و نابينايي را بر هدايت ترجيح دهند.
امام صادق (ع) نقل ميكند: كه وقتي امام حسين (ع) در برابر اصحابش ظاهر شد در خطاب به آنان فرمود: «ان الله عزوجل ما خلق العباد الا ليعرفوه فاذا عرفوه، عبدوه، فاذا عبدوه، استغنوا بعبادته عن عباده من سواه.» خداوند بزرگ بندگان را نيافريد، مگر به خاطر اين كه او را بشناسند، هنگامي كه او را بشناسند، عبادتش ميكنند و هنگامي كه بندگي او كنند، از بندگي غير او بينياز ميشوند .
امام صادق (ع) نيز در تفسير آيه «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» ميفرمايد: «خلقهم للعباده» آنها را براي عبوديت آفريده است (همان منبع). در حديث ديگري همان امام (ع) در تفسير آيه مذكور فرمود: «خلقهم ليامرهم بالعباده» آنها را آفريد، تا دستور عبادت به آنها دهد. اشاره به اين كه هدف اجبار به عبادت و بندگي نبوده، بلكه زمينهسازي براي آن بوده است.
جعفري مينويسد: «هدف نهايي آفرينش انسان عبارت است از رسيدن به كمال ممكن بواسطه شناخت حقيقي موجود برترين و نيايش به مقام شامخ او».
قرباني هم معتقد است كه: «غرض از آفرينش انسان اين بوده است كه خدا را عبادت كند، جانشيني او باشد، او را ياري كند و زمين او را آباد نمايد.»
3- انجام عمل نيك
قرآن در يك جا ميفرمايد: «هو الذي خلق الموت و الحيوه ليبلوكم ايكم احسن عملا»! و كسي است كه مرگ و زندگي را آفريد تا شما را آزمايش كند، كه كدام يك بهتر عمل ميكنيد. در اين آيه، آزمايش و امتحان انسانها از نظر حسن عمل به عنوان يك هدف معرفي شده است. «طبق اين آيه هر انساني كه از عمل نيكوتري برخوردار باشد، خود را به هدف آفرينش نزديكتر ساخته است.» مرحوم طباطبايي در تفسير آيه ليبلوكم ايكم احسن عملاً مينويسد:
«هدف از خلقت، موت و حيات است و با در نظر گرفتن كلمه بلا، كه مصدر ليبلوكم ميباشد و به معناي امتحان است، معنا آيه چنين ميشود خداي تعالي شما را اين طور آفريده كه نخست موجودي زنده باشيد و سپس بميريد و اين خلقت نوعي امتحان است كه با اين وسيله خوب شما از بدتان متمايز شود و معلوم شود كه در امتحان از ديگران بهتر عمل ميكنيد. معلوم است كه اين امتحان و اين تمايز براي هدفي ديگر است براي پاداش و كيفري است كه با اين وسيله خوب شما از بدتان متمايز شود و معلوم شود كه در امتحان از ديگران بهتر عمل ميكنيد. معلوم است كه اين امتحان و اين تمايز براي هدفي ديگر است براي پاداش و كيفري است كه بشر با آن مواجه خواهد شد.»
ايشان همچنين اضافه ميكند كه «مقصود با لذات از خلقت رساندن جزاء خير به بندگان بوده است و چون در آيه مذكور سخني از گناه، كار زشت و كيفر نيامده و تنها عمل خوب ذكر شده است لذا، خلقت حيات و موت براي اين است كه معلوم شود كدام يك عملش بهتر است .
4- رحمت
يكي از اهداف ديگر آفرينش در قرآن رحمت است. يعني اين كه انسانها براي رسيدن به رحمت الهي آفريده شدهاند. در اين خصوص قرآن ميفرمايد: «و لو شاء ربك لجعل الناس امه واحده و لا يزالون مختلفين الا مارحم ربك و لذالك خلقهم.» اگر پروردگارت ميخواست همه مردم را امت واحده (و بدون هيچگونه اختلاف) قرار ميداد ولي آنها همواره مختلفند، مگر آنچه پروردگارت رحم كند و براي همين (رحمت) آنها را آفريد. در اين آيه منظور از ”رحمت، همان هدايت الهي است كه شامل حال انسانها ميشود تا به سعادت حقيقي نائل آيند.“ به بيان ديگر «رحمت عبارت است از هدايت تكويني و تشريعي كه موجب رشد و كمال انسانها ميشود.» مرحوم طباطبايي در تفسير آيه «و لذالك خلقهم» مينويسد: «آيه فوق اشاره به رحمت ميكند و معنايش اين است كه خلايق براي رسيدن به رحمت خلق شدهاند تا بدان وسيله به سعادت خود نائل آيند» همچنين مكارم شيرازي و همكاران در تفسير آيه فوق الذكر مينويسند: «رحمت الهي هدف اصلي آفرينش انسان است»
5- آگاهي از قدرت و علم خداوند
قرآن در جاي ديگر ميفرمايد: «الذي خلق سبع سموات و من الارض مثلهن يتنزل الامر بينهن لتعملوا ان الله علي كل شيء قدير و ان الله قد احاط بكل شيء علما» (سوره طلاق). خداوند كسي است كه هفت آسمان را آفريده و از زمين نيز مانند آن خلق كرده است، فرمان او در ميان آنها نازل ميشود تا بدانند خداوند بر همه چيز تواناست و علم او به همه موجودات احاطه دارد. در آيه فوق علم و آگاهي از قدرت خداوند به عنوان هدفي براي آفرينش آسمانها و زمين (آنچه در آنهاست) ذكر شده است. نيومن در اين زمينه ميگويد: ”غرض خداوند از خلقت اين است كه عظمت خود را نشان دهد.“
در نتيجه تأمل در مفهوم اين آيات و آنچه مشابه آنهاست، نشان ميدهد كه هيچ تضاد و اختلافي در بين آنها وجود ندارد. در واقع بعضي از آيات به هدف مقدماتي، بعضي به هدف متوسط، بعضي به هدف نهايي و بعضي به نتيجه آن اشاره نمودهاند. مكارم شيرازي و همكاران مينويسند:
«هدف اصلي ]خلقت[ همان عبوديت است و مسأله علم و دانش و امتحان و آزمايش اهدافي هستند كه در مسير عبوديت قرار ميگيرند و رحمت واسعه خداوند نتيجه اين عبوديت است.»
مرحوم طباطبايي نيز در تبيين هدف خلقت ميگويد: غرض نهايي از خلقت همان حقيقت عبادت است. به عبارتي، بنده از خود و از هر چيز ديگري بريده و به ياد خداوند باشد و او را ذكر گويد.
حقيقت نماز
نماز مانند ساير عبادات داراي حقيقتي است كه از اهميت ويژهاي برخوردار است. موسي بنجعفر (ع) در تعريف نماز و حقيقت آن ميفرمايد: نماز يعني رحمت، و وصول به خداوند است. وقتي بندهاي با نيت خالص وارد نماز شود، و براي تعظيم و اجلال خدا تكبير گويد و با ترتيب و تأمل قرآن بخواند و با حالت خشوع به ركوع رود و با تواضع از ركوع برخيزد و با ذلت و فروتني سجده كند، و با اخلاص و اميدواري تشهد كند و به اميد رحمت خدا سلام دهد و با خوف و رجاء از نماز فارغ شود. اينجاست كه او حقيقت نماز را بجاي آورده است، بنابراين معني حقيقت نماز چنين است.