سلامت سازمان آموزشی
در نظام آموزشي ما، غالباً سعي بر آن است كه مديريت و رهبري از طريق اعمال ضوابط و مقررات صورت گيرد. به جاي تكيه بر تحقيق و دستيابي به چهارچوبهاي نظري هدايتكنندة عمل، به تدارك و تدوين روشها و رويههاي استاندارد براي ادارة فعاليتهاي آموزشي و پرورشي تأكيد ميشود. اين گونه ضوابط، مديران را در مقام انجام كارهايي قرار ميدهد كه بايد انجام دهند، ولي اگر مديران آموزشي براي انجام وظايف رهبري و مديريت تربيت شوند و از مباني فكري و چهارچوب نظري معتبري برخوردار باشند، در اين صورت، بر پايه شناخت و تشخيص خود، خواهند دانست كه در موقعيتهاي عملي چه ميتوانند انجام دهند و چگونه ميتوانند بهتر و مؤثرتر انجام دهند... امروزه، به ويژه در آموزش و پرورش، نياز به مديران و رهبراني است كه نه فقط در امر تعليم و تربيت مجرب و صاحبنظر باشند، بلكه در تشخيص مسائل و مشكلات اداري و سازماني نيز دقت و مهارت داشته باشند.
در دنياي امروز، روز به روز نقش و اهميت مديريت بيشتر مورد توجه قرار ميگيرد. وقتي ميزان پيشرفت و موفقيت در جوامع با يكديگر مقايسه شود، حرف آخر از آن مديريت است به اين معنا كه اگر دو جامعهاي را كه از لحاظ منابع و ثروتهاي طبيعي و حتي از لحاظ علمي و صنعتي با يكديگر برابر باشند با هم مقايسه كنيم، موفقيت از آن جامعهاي است كه مديريت بهتري داشته باشد. حتي بساري از جوامع به كمك مديريت خود توانستهاند نقصها و كمبودها و امكانات و منابع طبيعي خود را جبران كنند.
با توجه به نكات ياد شده ميتوان نتيجه گرفت كه خدمات نظام آموزشي، اهميت اجتماعي فراواني دارد، جامعه و مردم نسبت به عملكردها و نتايج كار آن حساسيت زيادي دارند، وظايفي كه انجام ميدهند بسيار پيچيده و دشوار است. انجام وظايف آن مستلزم روابط نزديك و صميمانه معلم و دانشآموز و ساير دستاندركاران فراگرد آموزش و پرورش است. انجام دادن وظايف آموزشي وابسته به تخصص، دانش و مهارت حرفهاي است، و بالاخره، ارزشيابي عملكردهاي آموزش و پرورش بسيار دشوار است. مجموعه اين ويژگيها به امر آموزش و پرورش ظرافت و دقت خاصي بخشيده، مسئوليت و تعهد اجراي وظايف سرپرستي و مديريت آن را خطير و دشوار ميسازد.
سلامت سازماني مدرسه چهارچوبي براي مفهوم سازي جو عمومي مدرسه است و يكي از چهارچوبهاي نظري مشهور و سودمند براي توضيح و سنجش جو اجتماعي مدارس است.
ماتيومايلز روانشناس و صاحبنظر آموزش و پرورش، اولين نظريهپرداز سلامت سازماني مدرسه است. او در سال 1965 در مقاله مفصلي، به تعريف و توضيح ابعاد اين مفهوم پرداخت. مايلز معتقد است رويكرد «سلامت سازماني» از لحاظ فهم پوياييهاي سازمانها و پژوهش و كوشش در جهت بهسازي آنها، مزاياي علمي قابل ملاحظهاي دارد.
مفهوم پردازي مايلز چهارچوبي اكتشافي براي تفكر درباره سلامت سازماني مدرسه محسوب ميشود. يافتههاي تحقيقات نشان ميدهد كه سلامت سازماني با عملكرد دانشآموزان در مدرسه همبستگي مثبت دارد، هر چه جو مدرسه سالمتر باشد، سطح پيشرفت با عملكرد دانشآموزان در دروس رياضيات و خواندن بالاتر است.
در مدارس نيز مديران وظايفي دارند كه براي انجام آن بايستي نقشهاي سازماني و روابط بين فردي و اهداف مدرسه و اهداف افراد داخل مدرسه را به طور روشن بفهمند. اين تحقيق قصد دارد عملكرد مديران (وظايف ششگانه) از طريق ميزان توجه به انجام وظايف خويش و در قالب مدل وظايف ششگانه را مورد بررسي و توجه قرار دهد.
مديريت ، فعاليت و عملي است كه در موقعيتي سازمان يافته، براي هماهنگي و هدايت امور در جهات هدفهاي معيني صورت ميگيرد. ما مديريت را عملي تلقي ميكنيم كه بر دانش و يافتههاي علمي، توانايي هنري، مهارت فني و اخلاق اجتماعي مبتني است. به عبارت ديگر، كسي را مدير ميدانيم كه بتواند در محيط كار خود به اقتضاي موقعيت اصول و يافتههاي علمي و مهارتهاي فني را هنرمندانه و با رعايت موازين اخلاقي به كار بندد، مشكلات را حل كند، و هدفي را تحقق بخشد. لازمه چنين مديريتي در محيط آموزشي آن است كه شخص مدير از هدفها و فراگردهاي آموزشي و پرورش مطلع باشد. جو سازماني مساعدي براي انجام وظايف و فعاليتهاي كاركنان به وجود آورد، از نيروهاي انساني و مادي موجود به طور مقتضي استفاده كند، وحدت و هماهنگي لازم را ميان اجزاء و عناصر سازمان ايجاد نمايد، همكاران و زيردستان خود را به كار و فعاليت مؤثر برانگيزد، عملكرد سازمان خود را ارزشيابي و انتقاد كند، و بالاخره، همكاري و مشاركت خود و زيردستان را در انجام دادن امور، اساس مديريت و رهبري قرار دهد.
خلق تحولات سازنده و مؤثر در سازمان و يا تلاش جهت رفع مشكلات و مسايل مبتلا به آن، منوط به شناسايي وضعيت دروني و موقعيت بروني آنهاست. به اين ترتيب سازمان همواره امكان كنترل وضعيت و جوانب عملكرد فعاليت خود را دارا خواهد بود و ميتواند از بروز فاصله معنيدار ميان اهداف و عملكرد و نيز ميان اهداف سازماني و اقتضائات محيطي خود پيشگيري كرده يا در صورت وقوع، آنها را برطرف سازد. بديهي است سازماني در اين امر كامياب است كه امكان دستيابي به شناخت دقيق خود، چه از لحاظ بافت دروني و چه از لحاظ موقعيت بروني را داشته باشد.
پيچيدگي شرايط زندگي در سطح ملي و بينالمللي و افزايش پيش از پيش رقابت اقتصادي در سطوح جهاني در مسير پرنشيب و فراز ترقي، پيشرفت را، منوط به ايجاد وسايل و تجهيزات متنوع و متعدد كرده است وجود سازمانهاي مناسب در هر جامعه كه بتواند با اثربخشي و كارايي از عهدة وظايف خود برآيند، از مهمترين وسايل دستيابي و پيشرفت ترقي است.
با توجه به مطالب ذكر شده سازمانهاي آموزشي براي اينكه بتوانند در محيط در حال تغيير دائمي خود پايدار بمانند و در درازمدت قادر باشند با محيط خود سازگار شده و توانائيهاي لازم را براي بقاي خود پيوسته ايجاد كرده و گسترش دهند، لازم است كه از سلامت سازماني برخوردار بوده و در جهت سالمسازي خود كوشا باشند، تا مدير در چنان فضاي سالمي بتواند وظايف خود را در ارتباط با برنامة آموزشي و تدريس، امور دانشآموز، امور كاركنان، روابط مدرسه و اجتماع، تسهيلات و تجهيزات، امور اداري و مالي به نحو احسن انجام دهد.
ترقي هر جامعه در گرو نوع و چگونگي فعاليتي است كه در مدارس انجام ميگيرد و تأثير مديريت به عنوان رهبر آموزشي در مدرسه را نميتوان ناديده گرفت مدير در رأس سازماني قرار ميگيرد و اين سازمان از يك طرف خدماتش روز به روز اهميت بيشتري پيدا ميكند و از اين رو جامعه و مردم نسبت به عملكرد و نتايج كار آن حساسيت بيشتري نشان ميدهند از طرف ديگر وظايف آن بسيار پيچيده و دشوار و انجام دادنش وابسته به دانش و تخصص و مهارت حرفهاي بوده و مستلزم روابط نزديك و صميمانه معلم و دانشآموزان و ساير دستاندركاران فراگرد آموزش و پرورش است.
يك سازمان همواره براي بقاي خود با مشكلات موجود، چه در ارتباط با محيط و چه در درون سازمان مبارزه ميكند. لازمه مبارزه با مشكلات، شناختن مشكل و ابعاد مختلف آن ميباشد. سازمان سالم سازماني است كه براي ادامه حيات خود قادر است به هدفها و مقاصد انساني خود دست يابد. موانعي را كه در دستيابي به هدفهايش با آن مواجه ميشود، بشناسد و اين موانع را از پيش پاي خود بردارد. سازماني سالم است كه درباره خود و موقعيتي كه در آن قرار گرفته است واقعبين باشد، قابليت انعطاف داشته و قادر باشد براي مقابله با هر مشكلي بهترين منابع خود را به كار گيرد.
«وضعيت سلامت سازماني يك اصل تعيينكنندة اثربخش مدرسه، پيشرفت تحصيلي دانشآموزان، تعهد سازماني كاركنان گرايش انساني معلمان و اعتماد معلمان به همكاران و مديران مدارس است. مدارس سالم معلماني متعهد دارند كه به يكديگر و به مدير اعتماد دارند و به معيارهاي تحصيلي بالاتر معتقدند، داراي جو باز هستند و معلمان و دانشآموزان موفقي دارند، در چنين مدارسي، پيشرفت آموزشي و رشد حرفهاي مداوم معلمان ومديران، هدفهاي قابل تحققي محسوب ميشوند.»
حال اگر قبول داشته باشيم سلامت سازماني يعني توانايي سازمان به ادامه حيات و توسعه و گسترش بقاء و سازش كافي در يك برهة زماني طولاني، تأثير عمدهاي در اثربخشي سازمان دارد و مدير به عنوان رهبر آموزشي مدرسه و با توجه به افزايش تقاضا و نيازهاي آموزشي و محدوديت منابع و امكانات لازم، ضرورتاً وظيفه دارد به طور مداوم اثربخشي مدرسه را افزايش دهد. انجام تحقيق پيرامون رابطة سلامت سازماني و عملكرد مديران مدارس اهميت بيشتري دارد.